نويسنده: مترجم- احمد صبريان
فريتس وولف (پژوهشگر آلماني شاهنامه): فردوسي را سرآمد شاعران حماسه سراي جهان ميدانم
فريتس وولف (پژوهشگر آلماني شاهنامه): فردوسي را سرآمد شاعران حماسه سراي جهان ميدانم
شاهنامه فردوسي بي ترديد اثري سترگ است که براي غربيان و اروپاييان، حکم فرهنگ، تمدن و سند هويت ايرانيان را دارد. اگرچه شاهنامه حکيم فردوسي، نماد باورهاي ايراني است، اما با مطالعه آن مي توان با اساطير، جغرافيا، تاريخ، فلسفه، ادبيات، زبان و هنر سرزمين کهن ايران نيز آشنا شد. اين اثر ارزشمند ادبي، در هيچ قالبي محدود نشده است و در جغرافياي خاصي هم نمي گنجد.
اين اثر ادبي پندارها، باورها و حکايت هاي ايراني را با بهره گيري از الگوهايي کهنه ناشدني به تصوير درآورده است تا آن جا که هنوز هم از سوي ايران شناسان، شاهنامه پژوهان و ادب دوستان بيشتر نقاط جهان کارآيي دارد، آن هم به شکلي زيبا ، دلنشين و تاثيرگذار.
شايد به همين خاطر است که انديشه هاي اين شاعر پرآوازه فارسي زبان، بيشتر شاعران و نظريه پردازان اروپايي و غربي را به بازخواني و ترجمه شاهکار بي بديلي چون شاهنامه، سوق داده است. هر زمان شاهنامه را مي خوانيم، نمي توان تصوير حماسه هاي زيبا، ظريف، باشکوه و سرشار از زندگي آن را، از خاطر برد. چرا که فردوسي را سرآمد شاعران حماسه سراي جهان مي دانم. در سروده هايش چنان چيره است که هيچ فيلسوف، مورخ و شاعري توان هماوردي با وي را ندارد. به جرأت مي توان گفت زيباترين، ستايش آميزترين واژه هاي مبارزه و پيروزي را مي توان در شاهنامه فردوسي سراغ گرفت.
اين اثر سترگ ادبيات ايران به دلايل بسياري اديبان و شاعران سراسر جهان را به شدت تحت تاثير قرار داده است تا آن جا که بيشتر آن ها را وادار به تحسين و ستايش فردوسي کرده است. شاهنامه هنوز هم اين توانايي را دارد که جنبه هاي ناگفته و نامکشوفي از ادبيات حماسي را، به جهان عرضه کند. فردوسي به عنوان شاعري بلندمرتبه و سخنوري بي بديل نامش را جداي از مرزهاي ايران زمين، در ديگر کشورها نيز به ثبت رسانده است.
بي شک او پدر شعر فارسي است. شاهنامه او جزو کم شمار آثاري است که در تک تک ابياتش، فرهنگ، هنر، تمدن و زبان ايران موج مي زند. بيشتر داستان هاي حماسي شاهنامه، روايتي از ابعاد گوناگون شايستگي قهرمانان ايران زمين را براي ديگران بازخواني مي کند.
شاهنامه فردوسي شاهکاري بي بديل است که هرچه زمان مي گذرد لايه هاي پنهان آن، دستمايه خلق تحقيقات و مطالعات بسياري قرار مي گيرد.
هلموت بوتشر (شاعر اتريشي): جادوي کلام فردوسي صلح، پايمردي و جاودانگي است
اگرچه فردوسي شاهنامه را به عنوان سندي از زبان، هويت، تمدن و ادبيات پارسي و ايران زمين سال ها پيش سروده است، اما بي هيچ اغراقي بايد اذعان کرد با توجه به داستان هاي سرشار از اسطوره پردازي شاهنامه، بيشتر اسطوره هاي مغرب زمين در مواجهه با قهرمانان فردوسي پارسي زبان کم مي آورند. با بررسي ادبيات برخي کشورها، مي توان به بازتاب و تاثير داستان هاي شاهنامه در رمان هاي حماسي غرب و اروپاي قديم پي برد. آرامش، نيکي، حکمت و زندگي در سراسر اثر ارزشمند فردوسي مي درخشند. جادوي کلام در سراسر سروده هاي ارزشمند اين شاعر ايراني، حکمت، عرفان، صلح، مبارزه، پايمردي و جاودانگي است. در بيشتر فصل هاي شاهنامه ، مي شود شاهد نبرد ميان خير و شر بود. او در شاهنامه اش قهرماناني را بازآفريني مي کند که ردپاي آن ها را در کم تر اثر ادبي ديگر، مي توان سراغ گرفت. در دهه هاي اخير بيشتر همسايگان ايران، از جمله اعراب، ترک ها و هندي ها با شاهنامه انس و آشنايي بيشتري دارند و اين کتاب جاودان را به زبان هاي مادري خويش ترجمه کرده اند.
با بررسي، مطالعه و دقت در اشعار شاهنامه، مي توان نشانه هاي پررنگي از فرزانگي، خرد، عدالت، همدلي و آزادگي و آرمان گرايي را پي گرفت. شاهکاري چون شاهنامه به عنوان نمادي از انديشه، تمدن، زيبايي شناسي و قهرمان پردازي، بسياري را مبهوت خود ساخته است.
فردوسي در اثر بي نظيرش، با زباني حماسي و پرشکوه، عظمت، دلاوري و بزرگي ايران را روايت مي کند. فردوسي به سياوش، کاوه آهنگر، رستم، اسفنديار، افراسياب، تهمينه و بيشتر شخصيت هاي شاهنامه رنگي شرقي مي دهد و آن ها را از قهرمانان ديگر سرزمين هاي کهن، متمايز مي سازد. اغراق نيست اگر مدعي شويم اين شاعر چيره دست پارسي زبان، با قدرتي بي نظير و با ترسيم هنرمندانه رخدادها، مبارزات و رويارويي قهرمان هاي داستان هايش، شاهنامه را به عنوان منشوري از انسانيت و آزادگي به جهانيان عرضه داشته است.
آدولف آوريل (شاهنامه پژوه اروپايي): اخلاق شرقي با شاهنامه عجين شده است
در بيشتر ابيات شاهنامه فردوسي آهنگ دلنشيني سرشار از حماسه، نيايش و ستايش موج مي زند. اين شاعر پارسي گوي سخنش را در نهايت انسجام و صلابتي بي مثال آغاز مي کند و به پايان مي رساند.
مهارت، چيرگي، استادي و سخنوري فردوسي در سرودن اشعار شاهکار يگانه اش به گونه اي است که اوج هنرمندي اش را در بيان تصويري حکايت هاي حماسي خاطرنشان مي سازد. در سراسر شاهنامه نشانه هايي از رزم و حماسه پردازي عيان و آشکار است. اما نکته قابل تأمل اين است که در اين اثر جاودان جداي از ادبيات، حکمت و اخلاق شرقي نيز با اشعار فردوسي عجين شده است. امتيازي که بيشتر آثار و منظومه هاي ادبي جهان، از آن محروم اند. ستايش راستي، رعايت عدالت، ميهن دوستي، بيداري، دانش و خردورزي، در بيان فردوسي به گونه تمثيل داستاني تجلي دارد. اگرچه بيشتر داستان هاي اثر بي همتاي فردوسي سرشار از موسيقي کلام است اما متاسفانه اين وجه از شاهنامه کمتر مورد پژوهش قرار گرفته است. انديشه هايي که فردوسي در شاهنامه خويش بر آن ها تاکيد کرده است، با احساسات انسان دوستانه همخواني دارد. شايد مهم ترين آرايه شاهنامه، دعوت فردوسي به آرمان هاي انساني، خردورزي، نيکوکاري و پرهيز از زشتي ها و کژي ها است. مرام پهلواني، دلاوري، کرامات انساني، راستي، پاکدلي و هم چنين وفاداري به عهد، از جمله صفاتي است که سراينده شاهنامه خواننده اش را به آن ها فرامي خواند. به سبب همين ويژگي ها فردوسي اثرش را به گونه اي سروده است که رنگ کهنگي نخواهد گرفت چرا که پس از خواندن ديگرباره آن، شوق و اشتياق خواننده برانگيخته مي شود تا به سبب سخن آفريني و سخن آرايي وي لحظات نابي را تجربه کند. يک اثر ادبي جداي از ارزش هاي ادبي، مي بايست با فصاحت و شيوايي تمام، سرمشق سخنوري و سخن داني باشد و شاهنامه نيز از اين قاعده مستثنا نيست.فردوسي به عنوان سرآمد سخنوران پارسي زبان، شاهنامه اش را هم چون شعري ناب، آيينه تمام نماي زمان کرده است. براي فردوسي رزم ها، بزم ها، جنگاوري ها و قهرمان پروري هاي شاهنامه، بهانه اي است تا انديشه هايش را به زبان شعر پيوند دهد.
يوزف گورس (مترجم آلماني شاهنامه): فردوسي معمار فرهنگ ايراني- اسلامي است
قهرمانان شاهنامه هم چون شخصيت هايي هنرمند، سروده هاي فردوسي را رنگي از نقش و نگار بخشيده اند. اگرچه او براي سرودن منظومه بي مثالش رنج هاي زيادي را از سر گذرانده است، اما با اين وجود افتخار دارد که با بهرهگيري از دانش، آگاهي و شعور، معمار فرهنگ ملي، ايراني و اسلامي باشد. شايد يکي از مهم ترين ويژگي هاي بياني فردوسي دعوت او به آرمان گرايي، ستم ستيزي، حکمت و اخلاق است. قهرمانان شاهنامه هر کدام با خلق زيباترين، دلنشين ترين و تاثيرگذارترين لحظات، يک صدا نواي آزادي و فضيلت هاي اخلاقي را بر زبان مي رانند.
بي شک اين شخصيت ها مي توانند الگو و سرمشقي براي همه دوران ها باشند. فردوسي با توجه به زماني که در آن مي زيسته و نيز شرايطي که اثرش را به رشته نظم کشيده است، به خوبي ويژگي هاي ملي ايران زمين را بازتاب داده است. کم تر اثر ادبي را سراغ داريم که هم پاي رعايت الگوها و بيان ادبي، مروج ارزش هاي اخلاقي و انساني باشد. نمي توان منکر اين شد که فردوسي وشاهنامه اش، فقط نقطه عطفي در عرصه ادبيات ايران نيست، زيرا با تاثيرگذاري بر نويسندگان، شاعران و نظريه پردازان غربي و اروپايي سبب خلق آثاري در ديگر نقاط جهان شده است که تا حد زيادي توانسته اند بدرخشند.
آن چه بيشتر شاهنامه پژوهان و شاعران شيفته اثر ارزشمند فردوسي، به عنوان ويژگي هاي منحصر به فرد به آن اشاره دارند، خردورزي، خويشتن شناسي، گذشت، همدلي و حرمت نهادن به مقام انسان است. فردوسي در شاهنامه يگانه اثر سترگ و ارزشمند خويش، غناي زبان فارسي را به بياني شيوا، رسا و فصيح به نمايش مي گذارد.
اگرچه فردوسي در شاهنامه از تاريخ سخن به ميان مي آورد اما در حقيقت او به اين طريق، با بهره گيري از اسطوره هاي ملي و ميهني، با مخاطبش سخن مي گويد. بايد اذعان کرد که شاهنامه فردوسي، نمايه اي از هويت و فرهنگ ملي- ميهني ايران است. هر کدام از شخصيتهاي داستان هاي شاهنامه به خصلتي اخلاقي آراسته اند. شاهنامه بيش از آن که داستان قهرمان پردازي باشد، آيينه تمام نماي حقيقت است.