صفحات

۱۳۹۱ آبان ۱۲, جمعه

شاهنامه­ي چاپ مسكو چگونه پديد آمد؟



در سال 1961 ميلادي، پژوهندگان موسسه­ي خاورشناسي فرهنگستان علوم اتحاد شوروي، دست به كار ويرايشي تازه از شاهنامه زدند و جلد نخست آن را در همان سال انتشار دادند. چاپ همه­ي جلدهاي شاهنامه­ي ويراسته­ي آنها تا سال 1971 به درازا انجاميد. اين ويرايش كه در 9 جلد چاپ و پخش شد، همان است كه در ايران به نام «چاپ مسكو» شناخته مي­شود و پايه­ي چاپ­هاي افست فراواني از شاهنامه بوده است.

موسسه­ی خاورشناسي شوروي، كار ويرايش شاهنامه را به سرپرستي «آندره برتلس» آغاز كرد؛ اما پس از انتشار دو جلد نخست شاهنامه، برتلس درگذشت و يك ايراني تبعيدي به نام عبدالحسين نوشين جاي او را گرفت و 7 جلد ديگر را (به جز جلد 8) با كمك دانشمندان موسسه­ي خاورشناسي انتشار داد.

نوشين، نمايشنامه­نويس و كارگردان تیاتر بود. او كه هنر نمايشي را در فرانسه آموخته بود، پس از بازگشت به ايران، در پي كشمكش­هاي سياسي، به زندان افتاد، اما توانست با كمك دوستانش، از بند بگريزد و راهي شوروي شود. در آنجا درجه­ي دكتراي ادبيات را از دانشگاه مسكو به دست آورد و به كارهاي شاهنامه­پژوهي سرگرم شد تا آن­كه در سال 1350 خورشیدی درگذشت.
استاداني كه با برتلس و سپس نوشين در ويرايش شاهنامه همكاري كردند، عبارت بودند از: نوري عثمانوف، اسميرانوا، طاهرجانوف، گوزليان و رستم علي­يف. آنها كهن­ترين دست­نويس شاهنامه را كه تا آن زمان شناخته شده بود و اكنون در لندن نگهداري مي­شود (به تاريخ 675 مهي)، پايه­ي ويرايش خود قرار دادند و از دست­نويس كهن 733 (دست­نويس موزه­ي لنينگراد)، دست­نويس 849 (دست­نويس ديگري در لنينگراد)، بهره بردند و از جلد چهارم به اين سو، دست­نويس قاهره (796 مهي) را به مجموعه­ی دست­نويس­هاي خود افزودند.
پس از انتشار دوره­ي 9جلدي شاهنامه­ي ويرايش دانشمندان شوروي، كاستي­ها و نارسايي­هاي آن آشكار شد. از اين رو عثمانوف و علي­يف، دو تن از ويرايشگران چاپ مسكو، بناي چاپ ديگري از شاهنامه را گذاشتند، اما تنها توانستند دو جلد از شاهنامه را چاپ كنند و از ادامه­ي كار بازماندند. آن دو جلد، در ايران و به دستياري دانشگاه شيراز انتشار يافت.
چاپ مسكو در ايران چند بار به شيوه­ي افست انتشار يافت تا آن­كه دكتر سعيد حميديان، استاد زبان و ادبيات فارسي، با زدودن لغزش­هاي چاپي كتاب و برگزيدن شيوه­ي خط يكسان و برگردان مقدمه­ي ويرايشگران به فارسي، چاپي نو و كارآمد را از ويرايش دانشمندان شوروي انتشار داد. اين كتاب در سال 1373 در 4 جلد در تهران چاپ و پخش شد. چاپ يك­جلدي آن نيز (بدون نسخه­بدل­ها) در دسترس دوستداران شاهنامه گذاشته شده است.
دكتر علي رواقي، دكتر جلال خالقي مطلق و دكتر احسان يارشاطر نقدهايي بر شيوه­ي كار ويرايشگران شاهنامه­ي چاپ مسكو نوشته­اند و كاستي­هاي كار آنان را برشمرده­اند؛ اما باريك­بينانه­ترين و علمي­ترين نقد شاهنامه­ي مسكو، نوشته­ي ابوالفضل خطيبي است. نقد او، نخست در دو شماره از «نامه­ي باستان» انتشار يافت (شماره­ي پاييز و زمستان 1381 و نيز شماره­ي بهار و تابستان 1383) و سپس در كتاب «درباره­ي شاهنامه» (از انتشارات مركز دانشگاهي– 1385)، كه مجموعه­اي از جستارهاي شاهنامه­پژوهي خطيبي است، در 75 رويه، بازچاپ شد. خطيبي در نقد خود، افزون بر برشمردن لغزش­هاي فراوان شاهنامه­ي چاپ مسكو، به شيوه­اي روشنگرانه نشان مي­دهد كه همه جا نمي­توان چاپ مسكو را پايه­ي پژوهش­هاي شاهنامه­شناسي گذارد.
چندين سال پس از انتشار شاهنامه­ي دانشمندان شوروي، كهن­ترين دست­نويس شاهنامه، به دست آنجلو پيه مونتسه، استاد ايران­شناس ايتاليايي، در كتابخانه­ي موزه­ي ملي فلورانس، پيدا شد. اين دست­نويس پايه­ي كار دكتر جلال خالقي مطلق قرار گرفت و او با بهره­جويي از 45 دست­نويس ديگر، ويرايشي نو از شاهنامه انتشار داد.